نینجوتسو تهران

نینجوتسو تهران

آموزش سامورایی و نینجوتسو در تهران
نینجوتسو تهران

نینجوتسو تهران

آموزش سامورایی و نینجوتسو در تهران

تاریخی درباره نینجوتسو ونینجاها

نین جوتسو ریو در عهد باستان در چین رواج داشت. این کشور، جامعه ای دفاعی بود که دفاع از مردم را به هنرهای رزمی اختصاص می داد. می توانید کتاب های جالبی را پیرامون آموزه هایشان در رابطه با "هنر رزمی " Suntzu بیابید. ورژن چینی نینجا لین کوئی (اهریمن جنگل) نام داشت. جامعه رمزآلود نخستین بار از چین به کره انتقال داده شد. در کره جنگجویان tlwarang هنرهای خود را یاد گرفتند و در نهایت این گونه هنرهای رزمی به ژاپن از هیبت رمزآلودی که از کوه ها ظاهر می شد به نام En no Gyoja نشأت گرفت، این هیبت لین کیو نینجا نام داشت و به دنبال گسترش جامعه ای در ژاپن بود و قطعاً موفق شد و این جامعه در گروه ها یا خانواده های کوه نشین نواحی حومه پدیدار شد.

در حدود چند قرن بعد سه نینجا ریوی اولیه توسعه یافتند: فوماریو (حدود722) کوگاریو (حدود 939) و سپس ایگاریو ( حدود 1030). این گروه ها در اواسط سال های 700 و 1050 توسعه یافتند، آنها بیشتر نواحی به صورت گروه های کوچکتر و به عنوان گروهی در نواحی متفاوت عمل می کردند (بجز سرای ریو که جداگانه عمل می کرد) و در نهایت با گذشت زمان از یکدیگر جدا شدند. در این بخش به تاریخچه ای که منجر به بروز نینجا در ژاپن شد می‌پردازیم: این نوجیوجا رئیس جامعه رمزآلود ژاپن بود که کاملا در 722 گسترش یافت بنابراین افسانه نینجا متولد شد. پس از جنگ های داخلی ایالت های چین (400 700)، گروه های زیادی به ژاپن نقل مکان کردند ودر ایگا/ کوگا و نواحی هویو ساکن شدند. لیوکوئی در ژاپن پناهنده شد و در نواحی زیادی به ویژه در گایوجا، خانواده های کوه نشین، جنگجویان سرگردان، راهبان، مزدوران و کشاورزان ژاپنی را تعلیم داد.... شینوبی نام خاصی برای جنگجوی نینجای ژاپنی است. آنها در هنر رزمی آموزش می دیدند بلکه از فلسفه سنتی چین شامل بودا گرایی، پیروی از مطریقت چینی، کنفو و مذهب بومی چینی شینتو که به آنها خواهیم پرداخت برخوردار می شدند.

شینوبی که از لحاظ روحانی فلسفه ی شوگندو نامیده می شد، عقیده ی روحانی شینتو و افسونگری بود که تونگ (tong) دنبال می کرد و معنای «ترویج نیروهای هماهنگ و طبیعی و ذاتی خدایی و قلب خالص بود» و بیشترین اهداف مقدسشان در قالب نینجا بود. آنها اعتقاد داشتند که همه ی مسیرها یکسان بودند و ماهیت مشابهی داشتند.

برای شرح بیشتر عقاید شینتو، عقیده به روح بزرگ مشابه با روح گرایی بومیان آمریکا در غالب کامی یا «ki» نیروی زندگی مورد احترام قرار گرفت و مانند tao نبود زیرا هر پدیده در شینتو دارای روح انسانی مقدس است. سپس زوج خدایی که دارای روح برگرفته از خدا و خدایگان معروف به نام های Izanagi و Izanami بودند ایجاد شدند این خدا و خدایگان از قدرت خلق همه چیز برخوردار بودند. با این حال مهمترین خدا نخستین فرزند این زوج خدایی بود و خدای خورشید یا آماتراسو نام داشت که در سطح بالای آسمان فرمانروایی و پیشگویی می کرد. هیچ گونه کردار یا تناسخ در جسم تازه ای که از عقاید بودا بود در این تفکر به چشم نمی خورد. روح را جاودانی تصور می‌کردند که در سرزمین مردگان (عالم اموات / سطح ستاره ای) پس از مرگ فیزیکی زندگی می‌کرد. روح مرده می‌توانست شیطانی یا فرشته خو باشد و ستایش اجدادی مورد تکریم قرار می‌گرفت.

دنیاهای روحانی دیگر مانند دنیایی که در آن زندگی می کنیم نیز وجود داشتند، اما این دنیا هم اکنون روحانی تلقی می شود و شینتو معتقد است روح و طبیعت (ذات) با یکدیگر مرتبط اند. آرمان شهر یا دوزخی وجود ندارد اما دنیاها به واسطه متصرفات دنیوی به یکدیگر متصل می‌شوند. قوانین واقعی، قضاوت، عقاید دینی و مجازات یا گناه در شینتو راهی ندارد و تنها مقاصد آزاد و مقاصد خدایان که «اخلاص قلب» را در برمی گیرند مورد توجه قرار می گیرند.

نینجا شامل شیوه های رمزآلود منتخبی بود و هر سیستم عقیده را می پذیرفت، از این رو می‌توانست فلسفه ی آنها را به کار گیرد و در حالی که دیگر عقاید را می پذیرفت، با آنها در می‌آمیخت. اما فلسفه ی فردی (شخصی) آنها از اهمیت زیادی برخوردار بود. «Toh Shindo» که به معنی «روش شمشیر قلب خالص» بود.

بیشتر نینجاهای اولیه شینتو بودند، اما بعد ها بودائیسم با عقاید آنها درآمیخت.... برخی نیز پیرو طریقت چینی، کنفو، مسیحیت، مشرکان، جادوگران و کاهنان بودند و ترکیبی از مسیرهای متحد و مسیرهای فردی مورد توجه قرار گرفت و از این طریق هر مسیر کاملاً یکسان بود و به هدف یکسانی ختم می شد.

جنگجوی معروفی در 939 به نام Mochizuki Sabwro Kanei به همراه پسرش تحت فرمان رئیس نینجای خود به نام تاتسو ماکی هوسی به آموزش می پرداخت (رئیس آنها عضو جامعه tong اژدهای سیاه بود. جامعه ای شبیه به لین کویی در چین) و کوگارایو را در همان زمان گسترش داد و فوماریو شیوه رمزآلودی را ایجاد کرد  و گروه سربازان مزدور و هراس انگیزی که اموال مردم را به غارت می بردند و از جانب ناحیه ی هویوی چین حمایت می شدند، پدیدار شدند. این گروه مهمترین نین جوتسوریو در خارج از مناطق ایگا و کوگا بودند. اطلاعات حاضر بر اساس عقاید شخصی نویسنده یا نقطه نظر افراد دیگر نیستند و برگرفته از تاریخچه ی مکتوب این دوران هستند و سنت های نینجای با شکوهی مبنی بر اسناد تاریخی وجود داشتند و هنوز هم به چشم می خورند...

اکنون به نواحی ایگاریو می پردازیم. آنها در 1030 توسط لورد ایگای گسترش یافتند که یکبار فرمانده ارتش چین شد و سپس از آنجا نقل مکان کرد و در ایگا اقامت گزید و دو نفر را آموزش داد که مؤسسان ایگاریو شدند و فوجیوا چیکادا و هوگنبوتسین نام داشتند.

مکاتب سامورایی و بودایی که آموزه های نین جوتسو را مورد توجه قرار می دادند مانند تنشین شودن کاتوری شینتو در 1337 (سامورایی ریو) و نیگوریو و سایگاریو که در همان دوره بودند و به علت شهرتشان به آن ها می پردازیم. به آن ها سوحی یا بودائیست های جنگجو می گفتند زیرا در حال جنگ با امپراتورهای میناموتو / آچیکاگا و توکوگاوا شوگونات بودند.

کونوایچی که توسط نینجای مونث به نام موچیزوکی چیومه که اهل کوگا بود ایجاد شد. در اواسط قرن شانزدهم به نام تاکیدا شنیگن توسعه یافت زیرا این نینجا به تاکیدا وفادار بود. یاگوریو در اوایل قرن هفده ام توسط رئیس نینجا توکوگاوا به نام یاگی جوبی با حمایت رئیس ایگا نینجا یعنی هاتوری هانزو که معلم او بود پدید آمد و در قسمت های بعدی به آن خواهیم پرداخت. در این مقاله، نویسنده قصد دارد که به ارائه ی تاریخچه صحیح وا ساده نینجا بپردازد به گونه ای که خواننده را گیج نکند.  بیشتر افراد هنگامی که شروع به نوشتن پیرامون نینجا می کنند گیج می شوند زیرا با تاریخچه عظیمی روبه رو می شوند و مطالب درستی را نمی نویسند، به همین جهت مسائل مبهم زیادی در این زمینه وجود دارد. تنها به تاریخچه ژاپنی مراجعه کنید زیرا حقایق را پیرامون سنت ها نگاشته اند.

نینجا از سامورایی منفوری به نام رونین نشأت گرفته است. اگر چه، رونین به همراه کشاورزان و رعیت ها نینجا شد. با این حال نینجا بیشتر به کوه نشینان، یاما بوشی، یا جنگ جویان کوهستان تعلق داشت.

سامورایی ها و کشاورزان و رعیت های روستایی اقدام به فعالیت های مخفیانه ای نکردند زیرا از هوش و مهارت نینجا برخوردار نبودند و در این زمینه شکست خوردند.

سامورایی ها و نینجا شبیه به یکدیگر نبودند، هنرهای جنگی و فیلسوفان آن ها از آنچه افراد تصور می کنند، متفاوت هستند. نینجا تکنیک های بوجوستویی را توسعه داد که شامل موارد زیر بودند: هنر توجستوی کار با شمشیر، هنر اینتو جوتسوی مخفیانه، هنر شوریکن جوتسوی پرتاب اسلحه شامل چاقو، دارت و غیره، هنرهای چوب و عصای بوجستو و جوجیوتسو، هنر های جنگ افزار چوبی اولیه شامل اسکریما، تونفا، چوب های کوتاه و بلند و غیره، هنر های داس ها، تونفا، و اسلحه های حلقه ای کوساری جوتسو شامل کاما، داس های ویژه، زنجیرهای تیغه دار و خاردار، نونجاکو و غیره، هنر چوب های تیغه دار و نوک تیز دیگر مانند تیرها و ناجیناتای خاردار سوجیوتسو، هنر های نینجای جنگ غیر مسلح تای جوتسو که شامل استفاده از سرپنجه دستی و کفش های میخ دار به جای تکنیک های غیر مسلح و هر وسیله ای جهت کشتن دشمن بودند. تمامی این هنرها آموخته و تعلیم داده می شدند. آن ها در محیطی نبودند که بیشتر هنرهای جنگی را در بربگیرند و مانند هنرهای سامورایی جریان داشتند. میلیوی دانش رمزآلود شامل سحر و جادوگری، استفاده از زهر، پیروی از کاهنان، افسونگری، نیایش های رسمی و غیره و هنرهای مخفی شدن تحت این طبقه بندی به عنوان هنرهای مجازی مطرح شدند و از تمام هنرها مقدس تر و دارای قدرت مخفی کردن بودند.... پیشرفت های روحانی و ستاره شناسی و غیره نیز در این زمینه مطرح می شدند. نینجا، جاسوس و قاتل بی رحمی نبود و باور غلط سامورایی و عقاید خامی وجود داشتند که سعی می‌کردند بر نیروی خارق العاده نینجا تأثیر بگذارند. آن ها حتی نیروهای اهریمنی را نیز فرا خواندند و با توجه به این تصور غلط به مزیت های زیادی دست یافتند. آن ها تکنیک های شبح Gen justa را توسعه دادند....

در مقابل نینجا گروهی از افراد خوش قلب که سعی می کردند از مناطق کوهستانی خود و کشورشان در برابر خوی اهریمنی و خونریزی قبایل سامورایی دفاع کنند. شایان ذکر است که نینجاهای شیطانی نیز وجود داشتند که درصد عمده ای از آن ها گروه های سرکشی بودند و احتمالاً یک سوم کل جمعیت نینجا را تشکیل می دادند.

با شدت گرفتن جنگ ها این مقدار سریعاً تغییر کرد، تعدادی حتی در جنگ های نینجا حضور داشتند و تعداد زیادی از آن ها که منجر به جدا کردن کوگا و ایگا شدند در قرن 17 ام رخ دادند.... و فوماریو همیشه برخلاف نینجا و ایگا عمل می کرد و در قرن 15ام دشمنان جدی یکدیگر شدند. فوما نینجاها به عنوان اهریمنان عصر نینجوتسو مطرح می شوند و به نقطه نظرها بستگی دارد.

گروه تاکیدا حامی گروه نینجا بود و به عنوان معروف‌ترین فرماندهان جنگی در مقایسه با فرماندهان دیگر ظاهر شد، به ویژه هنگامی که استراتژی ارائه داد. فرمانده سانادا از تاکیدا حمایت کرد و قدرتمندترین امپراتوری را در اوایل و اواخر قرن 16 ام بنا نمود. کوگانینجا با تاکیدا و سانادا مقابله کرد. توکوگاوا از حمایت نینجا در اواخر قرن 16 ام بهره مند شد. گروه هویو از فوما نینجا در طول چندین قرن برخوردار بودند و با یکدیگر فعالیت می کردند. اودانوبوناگا و تویاتومی هایدیوشی، فرماندهان رعب انگیزی بودند که در جهت غلبه بر امپراتور تلاش می کردند اگر با نقشه هایشان مخالف بود و گروه های uesuegi و هویو از نیروی زیادی برخوردار بودند. تمام این فرماندهان مقتدر به دنبال فتح پایتخت و شوگان شدن بودند. که به معنای پادشاه ژاپن است. تاکیدا هویو و uesuegi از قدرت زیادی برخوردار بودند. تا زمانی که قبایل تودا، تویاتومی و توکوگاوا با یکدیگر متحد شدند. اما هنوز تاکیدا قوی ترین نیرو بود. اما تاکیدا شنگین در شبی وحشتناک به علت زخم‌های زیادی که بر تن داشت درگذشت این زخم ها از سوء قصدی که به جانش شده بود نشأت می گرفتند. تاکیدا به تدریج در دهه بعد منقرض شد. اگر فرمانده جنگی این قبیله نمرده بود آن ها می توانستندتمام فرماندهان ژاپن را از بین ببرند. تاکیدا نیروی هویو و uesuegi را تقلیل داد، با اینکه هنوز از قدرت برخوردار بودند. در این زمان اودانوبوناگا سریعاً به قدرت رسید. قاتل شینگن مشخص نیست اما به احتمال قوی یکی از این دو نینجا بوده است. رئیس فوما به نام فوما کوتارو یا هاتوری هانزو که رئیس ایگای قبیله توکوگاوا بود.

از آنجایی که قبیله فوما در جنگ با تاکیدا و نزدیک تر به منطقه آن ها بودند، احتمالاً فوما کاتارو قاتل بوده است. تاریخ تنها به این واقعه اشاره مختصری کرده است. پس از اینکه قبیله تاکیدا از نیروهای اودا و توکوگاوا شکست خوردند توسط قبایل فوما و هویو به طور کامل تخریب شدند، در بخش های بعد به این نکته خواهیم پرداخت. اما اکنون موضوع مورد توجه ما اودانوبوناگا است.

او فرمانده جنگی ظالم و آماده ی تخریب هر چیزی بود تا کنترل ژاپن را به دست آورد. اولین مأموریتش از بین بردن بوداگرایی بود بنابراین بوداگرایان را از بین برد. ایگا نینجاها با او مخالف بودند و در صدد قتل او برآمدند اما همگی ناموفق بودند. رئیس قبیله قدرتمند ایگا مردی به نام موموچی سانداریو بود که تحت تعلیمات نینجایی به نام ایشیکاوا گؤمون قرار گرفته بود . این نینجا قهرمان آگاه و مشهوری بود که فضیلت زیادی داشت. موموچی ساندایو، بسیاری از نینجاهای مشهور را آموزش داد که نام آن ها مخفی مانده است....

بیشتر مردم تصور می کردند هر کدام از این نام ها مربوط به افراد مختلفی بودند که یکی از مهمترین آن ها ساندایو بود رئیس مشهور نینجای کوگا به نام فوجی بایاشی ناگاتو به عنوان ساندایو مطرح شد و رئیس نیجا، ایگا و کوگا را کنترل کرد. اکنون جنگ بین دو گروه در گرفت. قدرتمند ترین نیرو ها در ژاپن شامل نیروهای اودا و تویاتومی بودندکه با قوی ترین گروه های نینجا یعنی قبیله ایگا مخالفت می کردند. اما ایگا بدترین کار را انجام داد و معروفیت زیاد آن ها را به سوی زوال سوق داد. آن ها در جهت شکست فرمانده ی اودا که مخفی شده بودند آمدند و خود را بسیار معروف کردند. اودا نیز منطقه ی آن ها را شناسایی کرد و ارتش خود را برای تخریب آن ها در سال 1580 فرستاد اما ایگا نینجا به آسانی با تاکتیک های جنگی پارتیزان خود بر آن ها غلبه کرد. این تاکتیک ها اودا را به وحشت انداخت، او تمام ارتش خود را با تایاتومی به منطقه ی جنگ فرستاد. بزرگ ترین جنگ ایگا و فرمانده ی جنگی اودا در سال 1581 رخ داد. اودا به قدری قدرتمند بود که کل منطقه را به آتش کشید و همه چیز را سوزاند. به علت اینکه اودا نتوانست از حیله گری استفاده کند تصمیم گرفت آن ها را با آتش محصره کند، سپس در حالی که درمانده شده بودند، تمام لشکر ایگا را شکست دهد. اما نقشه های اودا کاملاً عملی نشدند. قبیله ایگا نینجا به سختی قبیله اودا را شکست دادند و بر آن ها غلبه کردند. آن ها توپ جنگی را پرتاب کردند و اودا را کشتند.... همه چیز به نفع نینجا تمام شد و مردم بی گناه زیادی کشته شدند. این واقعه به عنوان تراژدی مطرح می‌شود.

تمام قبیله های مشهور نینجا در جنگل همانند قهرمانی مردند یا به مناطق دور دست فرار کردند. موموچی ساندایو نیز به منطق کوهستانی فرار کرد تا مجدداً نینجاهای باقیمانده را برای جنگ و قتل عام نهایی گردآوری کند. هنگامی که جنگ تمام شد، اودا تمام نینجاها را از دست داد و تنها بقایای آن ها در نواحی خارجی می جنگیدند اما ایگا نینجا باقی ماند. (منتظر بمانید تا او کوگا و فوما نینجا را پیدا کند.)

در این زمان توکوگاوا تصمیم گرفت به نینجا ایگا کمک کند، او به صورت مخفیانه با اودا و تویاومی مخالفت کرد ولی هنوز از قدرت رویارویی مستقیم با آن ها برخوردار نبود. هاتوری هانزو یک جنگجوی مخفی نینجا بود که با توکوگاوا و ایشیکاوا گومون همکاری می کرد. آن ها با ژنرال اودا به نام آکچی میتسوهاید بر علیه فرمانده قدرتمند متحد شدند.

در سال 1582، این عملیات با موفقیت روبه رو شد. میتسوهاید و گومون به قتل نوبوناگا مبادرت ورزیدند در حالی که این دو نیرو با یکدیگر همکاری می کردند. هانزو و توکوگاوا به ایگا آمدند و نینجاهای باقیمانده را که مخفی شده بودند جمع آوری کردند و با نیروهای اودا باقیمانده جنگیدند و به منطقه توکوگاوا رفتند. آن ها در این مکان از جنگ در امان ماندند و نیروی عظیمی شدند.

گروه موموچی ساندایو این موضوع را نفهمیدند و مشغول طرح استراتژی تخریب اودا بودند. نیروهای باقیمانده اودا که متوجه شدند فرمانده شان از بین رفته است با فرمانده جدید خود به نام تویاتومی هایدیوشی فرار کردند. این فرمانده ارتشی که برخلاف او شورش کرده بودند را تخریب کرد. آن ها نیرو های میتسو هاید را تخریب کردند. توکوگاوا لیاسو هیچ حق انتخابی نداشت اما در ظاهر به نیروهای تویاتومی پیوست تا زمانی که مطمئن شد می تواند در جنگ با آن ها شرکت کند و پیروز شود. او از ایگا نینجا استفاده کرد تا رئیسان قبیله های دیگر را بکشد. به نظر می رسید گروه ایگا نینجا منحل شده است، گروه هاتوری هانزو از موموچی سانایو جدا شد، هانزو هنوز رئیس ایگا نینجا و ساندایو رئیس ایگا نینجا بود، این قبیله با او به مناطق بیرون ایگا فرار کرد. (در این زمان ایگا مجزا شد و جنگ هیجان انگیز و سختی در گرفت.)

در سال 1581 در زمان جنگ های ایگا – نوبوناگا، جنگ های دیگری در گرفت که بین تاکیدا و کونوایچی نینجا بر ضد هویو و فوما نینجا بود. رئیس نینجای تاکیدا موچیوکی چیومه بود، او رئیس کونویچی ریو بود. کوگانینجاها در این زمان فعال نبودند البته در جنگ های جنوبی شرکت کردند. موموچی ساندایو رئیس ایگا و کوگاریو بود. هاتوری هانزو از گروهش جدا شد و رئیس ایگا شد و فوما کاتارو رئیس فوماریو شد. بنابراین رئیسان نینجای زیادی از فوما کوتارو ترسیدند زیرا شهرت زیادی داشت. دو ژنرال تاکیدا در طول جنگ تاکیدا – هویو به نام های تاکیدا کاتسو یوری و تاکیدا، نیروهای خود را به موقعیت قوی فرستادند تا از کوه های بزرگ به عنوان پناهگاه استفاده کنند. نیروهای هویو یوجینو در طرف دیگر کوه در ایالت ایزو بودند. فوما نینجا از حمله های فریب آمیز و اسب ها استفاده کردند. آن ها آدمک های حصیری را بر روی اسب ها گذاشته و با اسلحه و زره پرشان کردند. هنگامی که تاکیدا از این دسیسه آگاه شد، به جای بیشتر دقت کند، از استراتژی نیروهای هویو غافل شد. فوما کوتارو و نینجا هایش از مخفیگاه های انفجاری استفاده کرد و افراد زیادی را کشت و تاکیدا ضعیف و نا متعادل گردید و از اتفاقاتی که افتاده بود شگفت زده شد و این واقعه منجر به ناپدید شدن جنگجویان فوما در تاریکی شب شد. سپس تاکیدا مجدداً اعضای گروه را جمع آوری کرد اما فوما چند بار برگشت و شبیخون زد. نینجا شب بعد به زمین های تاکیدا وارد شد، مردم را اسیر کردند و اسب هایشان را دزدیدند و چادر ها را به آتش کشیدند. سپس به چادر ها رخنه و فریادهای جنگی تاکیدا را تقلید کردند که منجر به ترس و هرج و مرج زیادی شد. این عملیات به سوء ظن ارتش تاکیدا و برگشت و کشتار انجامید. هنگامی که جنگ تمام شد، کل ارتش تاکیدا ضعیف بود و تنها چیزی که برایش باقی مانده بود کونوایچی نینجای وفادار بود. آن ها در دروازه های قلعه ی هویو جهت اجازه ی ورود و تشخیص هویت فوما مورد پرسش قرار گرفتند اما کوتارو رمزهای روزانه را تغییر داد و آن ها وارد نشدند، احتمالاً تعقیب شده بودند و سعی کردند از راه های زیادی به قصر رخنه کنند اما فوما نینجا به دنبال آن ها گشتند و رخنه کنندگان را پیدا کردند و کشتند.

برخی از کونویچی نینجا ها فرار کردند اما بیشتر آن ها موفق به فرار نشدند. فوما ها پس از جنگ نینجا واقعاً ترسیدند. اما جنگ های بیشتری در شرف وقوع بودند! گومون در سال 1592 تصمیم به قتل تویاتومی در یکی از جالبترین داستان ها در تاریخچه ژاپنی گرفت. همسرش توسط تویاتومی کشته و پسرش اسیر شده بود، بنابراین تصمیم گرفت او را بکشد. شب هنگام به قصر تویاتومی وارد شد، او اعضای گارد را کشت و به اتاق فرمانده وارد شد او خوابیده بود. گومون ناگهان به زنگی که روی میز بود برخورد و صدای بلندی برخواست، سامورایی برخواست و گومون را قبل از کشتن فرمانده دستگیر کردند. آن ها سعی کردند گومون و پسرش را در روغن بسوزانند، جنگجوی بزرگ نینجا راه فراری نداشت، اما سعی می کرد پسرش را زنده نگه دارد. او دست هایش را بالا گرفت و پسرش را تا جایی که می توانست بالا نگه داشت اما موموچی ساندایو و هاتوری هانزو و گروه هایشان به قصر رخنه کردند و وقتی که بالای سر گومون رسیدند، مرده بود اما هنوز دست هایش از روغن بیرون بود و پسرش گوبی را زنده نگه داشته بود، گویی بدنش مرده بود اما روحش پسر جوان را حفظ کرده بود.

ایشیکاوا یکی از معروف ترین نینجاهای زمان خود بود. او به عنوان قهرمان راهزن افسانه ای مطرح می شد که طلا و وسایل با ارزش را می دزدید و به فقرا می داد و جنگجوی افسانه ای بود. تویاتومی در سال 1590 فرمانروای ژاپن بود و به کره حمله کرد و پرنسس اودا و گارد نینجای کره ایش را دستگیر کرد. فوماکوتارو در سال 1598 به دنبال انتقام از همدستان هویو بود و مزارع آن ها را تخریب کرد و به قصری که گومون به آن رفته بود رخنه کرد و فرمانده قصر را به قتل رساند. افول قبیله تویاتومی آغاز شد و توکوگاوا با موقعیت فرمانروایی رو به رو شد.

جنگ بین توکوگاوا و لورد ایشیوا از امپراتوری آشیکاگا با حمایت پسر تویاتومی به نام هایدیوری به راه افتاد. هر کسی این جنگ را می برد، قادر بود کنترل ژاپن را در بیشتر نواحی بدست آورد و شوگان شود! (اما بدون تعارض نینجا این کنترل کاملاً دست یافتنی نبود.)

بازماندگان تاکیدای پیر هنوز وجود داشتند، حتی پس از اینکه قبیله هویو تخریب شد، لورد ساندار هنوز زنده بود و نیروهایش نیز وجود داشتند. کوگا نینجا به زودی برمی گردند.

جنگ سکیگاهارا در سال 1603 بین توکوگاوا و اشیدا به اوج خود رسید. توکوگاوا قادر به تخریب نیروه های ایشیدا با کمک نینجای هاتوری هانزو بود سپس او شوگون شد و کشمکش های بین توکوگاوا و تویاتومی تشدید یافتند. اگرچه ژاپن در نهایت شروع به مشاهده دوره صلح کرد و اکثر کشمکش ها پایان یافتند، هنوز مسائل مرتبط با جنگ ناتمام بودند. توکوگاوا قلمروی خود را به هایدهوری داد اما درعوض نیرو را به عنوان شوگون حفظ کرد و هاید یوری را در قصر اوساکا زندانی کرد در حالی که او به روش خود بر ژاپن فرمانروایی می کرد. به علت اینکه آن ها پس از صلح شروع به کشمکش کردند با این حال، این تعارضات تهدیدی در پی نداشتند. ژاپن در آن زمان به دنبال صلح بود و توکوگاوا از قدرت زیادی برخوردار بود و بازداشتن او دشوار بود.

توکوگاوا، یاگونینجای جدیدی را با فرماندهی یاگوجوبی ایجاد کرد که توسط ایگا نینجای هاتوری هانزو تحت تعلیم قرار می گرفت و حمایت می شد. هر فردی که مخالف با آن ها یا صلح در ژاپن بود کشته می شد. نینجاهایی که برای لورد ایشیدا فعالیت می کردند افرادی جز فوماها نبودند، پس از آن گروه های سانادا و تاکیدا به دفاع مشغول شدند. آن ها به ویژه برای توکوگاوا شمشیر می‌زدند. فوما نینجا حملات زیادی را به کوگا نینجا وارد کرد و برخلاف شوگون بود زیرا آن ها دارای کشمکش هایی از قرن ها پیش بودند، اما فوما و کوگا از یکدیگر متنفر بودند و مدام به یکدیگر به ویژه شب هنگام حمله می کردند و شبیخون می زدند. بیشتر ایگا نینجا ها با موموچی ساندایو یا شوگون و هاتوری هانزو عمل می کردند. توکوگاوا جهت نابود کردن فوما تعیین شد و اطلاعات اندکی در مورد کوگا داشت اما نینجا به دنبال از بین بردن فوما بودند. از این رو، تاکاساکا جینای که رئیس و فرمانده کوگای دوم بود و گروه کوگای او راضی به ملاقات با هاتوری هانزو ، یاگوجوبی و گروه هایشان شدند و فوما را برای مدتی متوقف کردند. آن ها مخفیانه نینجاهای اندکی را که به سمت چادر های فوما می گریختند دنبال کردند، به چادرها رخنه نمودند و رئیس آن ها به نام کوتارو را کشتند. فوما نینجاهای باقی مانده متعصب بودند و درصدد قتل و انتقام از هانزو بر آمدند. (این رویداد بعد ها رخ می دهد.)

لورد سانادای تبعید شده در میان سایه های مخفی ژاپن از همه ناشناخته تر بود. او هم پیمان تاکیدای سابق با بقایای گروه بود و با کوگا نینجا هم دست شد و یکی از رهبران کوگا را به نام کریگاکورسایزو اعزام و به قصر شوگان رخنه کرد و توکوگاوا را به قتل رساند. سانادا ارتش قسم خورده شوگان بود و او را تخریب کرد و تلاش کرد صلح را به ژاپن بیاورد و به نام رئیس خود تاکیدا شینگون که شوگان واقعی ژاپن بود درصدد انتقام بر آمد! همه ی رویداد ها بین سال های 1603 و 1616 بودند بنابراین بیشتر جنگ های سخت نینجا آغاز شدند. سایزو شب هنگام بدون هیچ مشکلی وارد قصر شد و برخی از اعضای گارد را کشت و و نینجا به تالار فرمانده جنگی وارد شد. سایزو شمشیرش را بالا برد و شوگان را کشت و تصور کرد همه چیز تمام شده است. متأسفانه او توسط هاتوری هانزو فریب خورد، شمایلی قلابی درخفته بود که به شکل شوگان سامورایی بود.

روز بعد، سایزو نقشه آنچه رخ داده بود را کشف کرد و گروه هانزو در طول عملیات جاسوسی به گروه سایزو حمله کرد (جنگ نینجای دیگری در راه بود! سایزو با هانزو مخالفت کرد.) گروه هانزو سایزو را شکست می دهد و آن ها با همه وسایل زندگیشان فرار کردند. سایزو و بقایای گروهش، فرمانده هان ساندا را دور کردند و شکست شان را گزارش دادند. اگرچه کل گروه آن ها آگاه نبود، حمله ی مخفیانه فرمانده شان عملی نشد!

نینجای سابق توکوگاوا با این که قبلاً عهد بسته بود به ساندا وفادار بماند او را توسط دادن هدیه ای کشت. (این روند یکی از تاکتیک های ویژه نینجا بود) هدیه بچه گربه کوچکی بود که پنجه هایش در سم کشنده ای غلطانده شده بود. نینجای مخفی به ایگا، کوگا و فوما نسبت داده می شود. هر دو گروه سعی می کردند شوگان را بکشند و نیروی خود را تثبیت کنند. در حالی که می خواستند یکدیگر را بکشند، هر کدام قصد کشتن شوگان را داشتند. گروه های کوگا و فوما از مأموریت های مشابهی هنگام رویارویی با شوگان برخوردار بودند ولی به علت کشمکش های سابق با یکدیگر مخالف بودند. بنابراین به یکدیگر حمله می کردند و همدیگر را می کشتند. (آن ها باید با یکدیگر متحد می شدند ولی هرگز این امر صورت نگرفت.)

یوکیمورا پسر سانادا فرمانروای سانادا شد اما قدرت و تاج و تخت را به برادرش داد تا گروه را کنترل کند و خودش به گروه نینجا پیوست و در کوهستان ها ناپدید شد. یوکیمورا در معبد کونوچی ریو پناهنده شد. آن ها دشمنان سر سخت شوگان بودند و تصمیم گرفتند تا به کوگانینجا کمک کنند تا شوگان را بر اندازند. موچیزوکی چیومه به مدت طولانی رئیس مؤنث نینجای کونوایچی بود اما قدرت باید به کوسکی آنایاما رسیده باشد به این علت که او در طول این مدت رئیس گروه بود. در این زمان بقایای گروه ایگانینجا به موموچی ساندایو وفادار بودند. توکوگاوا نینجا در پایان فهمید که چه اتفاقی افتاده است و به شوگان گزارش کرد و هاتوری هانزو را به سمتی در نیروهای توکوگاوا منصوب کرد اما ساندا نپذیرفت و جنگی بین استاد و دانش آموز در گرفت .... جنگ بسیار شدید بود اما ساندایو خیلی پیر بود و هانزو از این شرایط استفاده کرد.

هانزو، استاد خود را کشت و مایملک او را در زمین دفن کرد.... به راحتی نمی توان خوب را از بد جدا کرد.... توکوگاوا و ساندا هر دو فرماندهان با احترامی بودند و دشمنی آن ها شرم آور بوده است اما تاکیدا شینگان این موضوع را تنها یک دشمنی ساده می داند....

یوشیدا مایدا از متحدین مهم توکوگاوا بود و کوسکی این موضوع را می دانست. او تلاش می کرد که با گروه سامورایی مایدا وارد عمل شود. نقشه های کوسکی کامل شدند هنگامی که گروه مایدا در جشنی که به افتخار او گرفته بودند شرکت کردند. کونواچی نینجا با شراب و غذاهای سمی مسموم و ارتش نیز شدیداً ضعیف شد و در شبی مه آلود مورد هجوم قرار گرفتند و سریعاً نابود شدند.

فریب دادن توکوگاوا لیاسو در میدان جنگ، استراتژی کوگا و کونوایچی بود، بنابراین او در معرض خطر سمی شدن قرار داشت. آن ها برای نخستین بار از فوما نینجا کمک گرفتند که سال ها قبل شدیداً توسط گروه های موموچی و هاتوری شکست خورده بودند.

نقشه آن ها حمله ی فوما به هاتوری هانزو بود در حالی که کوگا به شوگان حمله کرد. فوما شبانه به ایگا نینجا حمله کرد و آن ها را به سمت اقیانوس فریب داد و برای گروه هانزو آتش روشن کردند و با شمشیر از زیر آب به آن ها حمله کردند، راه فراری نبود، استاد بزرگ نینجا، هانزو و بیشتر افراد گروهش به قتل رسیدند. انتقام به افتخار استاد بزرگ به نام کوتارو به صورت موفقیت آمیز گرفته شد....

در این حین تونلی از زیر جاده به قصر توکوگاوا زده شد. کوگا ناگهان با باز شدن زمین مورد حمله‌ی ارتش شوگان قرار گرفت. یکی از کوگا نینجا ها به نوم لوزو کاکا خودش را با 2 سامورایی وفادار شوگان منفجر کرد. سپس نینجا از تکنیک های شبح استفاده نمود و تعدادشان بیشتر به نظر رسید و منجر به فرار شوگان و اطرافیانش شد. آن ها خرابی های زیادی به بار آوردند که بسیار عجیب بودند. ناگهان لورد یوکیمورا در جلوی شوگان ظاهر شد و هنگامی که می خواست او را به زمین بزند خودش نیز به همراه شوگان کشته شد و تقدیرشان این گونه رقم خورد. در این جنگ هر دو ارتش کاملاً ضعیف شدند و بازمانده کوگا ساروتوبی ساسوکه بود که نینجا را در جنگ رهبری کرد تا پیروز شوند. او پرنسس کره ای به نام اوتا و گارد نینجایی او میوشی را که مؤنث بود نجات داد و به کشورشان بر گرداند. هر دوی آن ها توسط هایوشی چندین سال قبل اسیر شده بودند . از آن زمان به بعد.... نینجای کوگا به ایگا نینجا وفادار شده و صلح کاملی پایدار گردیده است و جنگ ها پایان یافتند.... یاگویو جوبی و ساروتوبی ساسوکه نیز گروه های خود را جهت حفاظت از ژاپن هدایت کردند.